انگلیس و اتحادیه اروپا در دهه های گذشته در مراوده با جمهوری اسلامی ایران نشان داده اند که همواره تحت تاثیر سیاست‌های امریکا در منطقه هستند و خود را تابع سیاست‌های آمریکا در منطقه و بخصوص درباره ایران می دانند. چرا که در تصمیم گیری‌های استعماری و استکباری آمریکا علیه منطقه به نوعی ذی‌نفع خواهند بود. لذا اعمال فشار بر ایران یا سایر کشورهای منطقه به دلیل آنکه تضاد منافعی با آمریکا ندارند، از نظر اروپا بلامانع است. اروپا در دهه های گذشته در اقدامات و روش‌های خصمانه ای که علیه ایران در دستور کار خود قرار داده است، نشان داده که در برخی عرصه ها در روش با آمریکا در ظاهر اختلاف‌هایی دارد اما روش‌های آمریکا را دنبال می کند.
 

تفرقه بیانداز...

به نظر می رسد انگلیس با ایجاد فشار ملت‌ها برای خارج کردن آمریکا از غرب آسیا و منطقه بعد از خروج از اتحادیه اروپا به دنبال جایگزین کردن خود در منطقه به جای آمریکاست! تا  سیاست‌های امریکا را در منطقه اعم از دخالت در مسائل تاثیر گذار بر معادلات سیاسی؛ امنیتی و نظامی را حفظ، توسعه و گسترش دهد. با توجه به اینکه در تمامی جنایت‌ها خیانت‌ها و درگیرها و کنش‌های منطقه خاورمیانه و غرب آسیا انگلیس شریک و بسترساز آمریکا و به وجود آورنده رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه بوده است و بسیاری از اختلافات کشورهای منطقه اعم از پاکستان، هند، ایران، بحرین و عراق ردپای سیاست‌های فتنه انگیزانه و ضد مردمی انگلیس را نشان می دهد. می‌توان یک‌بار دیگر به این نتیجه رسید که انگلیس عامل اصلی به وجود آمدن بسیاری از تنش‌ها در منطقه است. بنابراین انگلیس هم‌چنان با توسل به استراتژی "تفرقه انداز و حکومت کن" به دنبال ایجاد تفرقه، تشتت و جدایی بین کشورهای منطقه و جهان اسلام است تا با توسل به جدایی ملت‌ها و فروپاشی نظام‌های اسلامی و مردمی روز به روز پایه های استیلا و استعمار خود را بر منطقه افزایش دهد.
 
به نظر می‌رسد اقدامات اخیر انگلیس و سفیر این کشور در حضور در تجمعات غیر قانونی و هنجارشکنانه‌ای که در تهران انجام شد، در راستای همان استراتژی تفرقه انداختن و حکومت کردن و بستر سازی هر چه بیشتر برای ایجاد ناامنی و اغتشاش و فروپاشی دولت‌ها و به جان هم انداختن ملتها است. امروز انگلیس به صورت محسوس و مشهود در حال توطئه علیه ایران است که هر روز به شکل جدیدی گوشه هایی از آن مشاهده می شود. قطعا سکوت در برابر چنین رفتارها و سیاست‌هایی به صلاح نظام و ملت نیست. لذا انتظار می‌رود انگلیس نیز همانند آمریکای جنایتکار از صحنه روابط دیپلماتیک با ایران کنار گذاشته شود. همان‌گونه که پای آمریکایی‌ها را از کشور بریدیم و اجازه حضور در ایران اسلامی به آنها داده نشد، انتظار می‌رود با یکی دیگر از عوامل فتنه و آشوب افکنی در ایران که همان انگلیس است طوری رفتار شود که اجازه هیچ‌گونه دخالتی در امور داخلی ایران به سران این کشور داده نشود. این کشور نیز همانند امریکا نشان داده که هیچ‌گاه پایبند به قوانین بین المللی نیست و حفظ منافع خود و سلطه و استعمار بیشتر ملت‌های محروم جهان را دنبال می‌کند.
 
 

گردش آقای سفیر

حضور سفیر انگلیس در تجمعی غیرقانونی و عکاسی از این تجمع که منجر به ایجاد شک در نیروهای انتظامی می شود، با دستگیری وی و اینکه در ابتدا با زبان انگلیسی سخن گفته و منکر شخصیت حقوقی خویش می‌شود، جای شگفتی است. براساس قوانین بین المللی سفرا هیچ‌گاه اجازه دخالت در امور داخلی کشورها را ندارند. این سفیر برای دقایقی بازداشت شد، که خود ماجرای بازداشت قدرت نیروهای امنیتی و خنده مردم را به دنبال داشت. دولت انگلیس به این بازداشت اعتراض کرد در حالی که دوستان و هم‌پیمانان آمریکایی ایشان مانع از حضور سفرا و وزرای ما در آمریکا می‌شوند یا حق تردد آنها از هتل تا سازمان ملل را بر روی نقشه طراحی و دیکته می‌کنند؟ 
 
آیا آنها به این موضوع واقف نیستند که سفیر بدون اذن رسمی اجازه خروج از حوزه استحفاظی خود را ندارد؟ قطعا رفتار ایشان و حضور در تجمع اعتراضی و پیوستن به اغتشاشگران به هیچ وجه قابل تحلیل و توضیح نیست و البته اغماض نیست. همچنین رفتار خوش بینانه با این دست از سفرا منجر به رفتارهای وقیحانه تری در آینده می شود. از سوی دیگر انتظار می‌رود وزارت خارجه با شدت عمل بیشتری با رفتارهای خارج از عرف قوانین بین المللی سفرایی چون سفیر انگلیس برخورد کند. در حالی که رفتار و کردار انگلیس جای رفتار خوش بینانه ای باقی نگذاشته است. بنده معتقدم سفیر انگلیس نباید آزاد می شد. وی همانند یک فرد اغتشاش‌گر باید به صورت قانونی محاکمه می‌شد، چرا که جمهوری اسلامی ایران با هیچ کشوری از جمله انگلیس قانون کاپیتولاسیون امضاء نکرده است. بنابراین سفیر انگلیس و دیگر سفرا نمی‌توانند در اعمال غیر قانونی برای خود مصونیتی احساس کند.